۱۳۹۲ آبان ۱۳, دوشنبه

درخت خرمالو،گورستان ماشین ها

اگر مُردم برایم درخت خرمالو بکار. وسط یک گورستان دسته جمعی. حتی اگر شده گورستان ماشین ها.
قبل از آن که فوت ام کنی وسط اقیانوس، مشتِ چپ ام را بازکن. قلبت را بوسه باران در مشت ام نگه داشته ام. حتی اگر مرده باشم.
حالا بازی از آخر. من چشم هایم را می بندم. تو فکر کن مُرده ام. چشم هایم را ببوس. قول می دهم زنده شوم.
کفش های تو را می پوشم. روی دست هایم میروم تا جنگل های دور. برایت توت می چینم. حالا نوبت توست. آرام دراز بکش روی تخت. از دست های من روی اندامت نترس. چشم هایت را ببند. دهانت را آرام باز کن. برایت توت آورده ام. من چشم هایت را می بوسم. نگاه کن! سینه ات ستاره باران نیست؟

هیچ نظری موجود نیست: