گریپاچ |

"که آفتاب، روزی، بهتر ازآن روزی که تو مُردی خواهد تابید"

۱۳۹۰ مهر ۱۶, شنبه

عمه خانوم

پَسِ پلک‌هایم درد می‌کند. از بس که به دست هایش زُل زده بودم. شوری که می آمد زخم های روی صورتم بیشتر می سوخت.
ارسال شده توسط شوکا م. در ۴:۰۴

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

آرشیو

  • ◄  2014 (6)
    • ◄  اکتبر (3)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
    • ◄  فوریهٔ (1)
    • ◄  ژانویهٔ (1)
  • ◄  2013 (20)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  نوامبر (3)
    • ◄  اکتبر (5)
    • ◄  سپتامبر (3)
    • ◄  اوت (3)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
    • ◄  ژوئن (3)
    • ◄  مهٔ (1)
  • ◄  2012 (7)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  نوامبر (1)
    • ◄  اکتبر (1)
    • ◄  اوت (1)
    • ◄  مارس (1)
    • ◄  فوریهٔ (2)
  • ▼  2011 (19)
    • ◄  نوامبر (9)
    • ▼  اکتبر (6)
      • اَن
      • حکایت روزگار ما
      • مگر می‌شود نشنیده باشی؟
      • قفس و "ملاقات داری ها"
      • عمه خانوم
      • هی تِسلی!
    • ◄  سپتامبر (2)
    • ◄  اوت (2)
زمینه ساده. با پشتیبانی Blogger.