پارتیزانها در میانهی پتیارگی جهان، جنازههای در رفت و آمدند. در ایستگاههای مترو سَنگر میگیرند. نارنجکها اغلب در دستهایشان منفجر می شوند. درست لحظه ی کشیدن ضامن با دندان، نگاهشان گره می خورد. جایی به سیاهی مردمکی و .... بُمب...
آن ها خیلی وقت پیش زندگی را در دو-دوی دو مَردُمَک، اِنتِحار کَرده اند.
آن ها خیلی وقت پیش زندگی را در دو-دوی دو مَردُمَک، اِنتِحار کَرده اند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر