گریپاچ |

"که آفتاب، روزی، بهتر ازآن روزی که تو مُردی خواهد تابید"

۱۳۹۰ آبان ۲۹, یکشنبه

یادم هست قرار بود شعر بخوانیم تا جهان قابل تحمل تر شود. نشد. قبول کن. 
ارسال شده توسط شوکا م. در ۰:۲۲

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

پیام جدیدتر پیام قدیمی تر صفحهٔ اصلی
اشتراک در: نظرات پیام (Atom)

آرشیو

  • ◄  2014 (6)
    • ◄  اکتبر (3)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
    • ◄  فوریهٔ (1)
    • ◄  ژانویهٔ (1)
  • ◄  2013 (20)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  نوامبر (3)
    • ◄  اکتبر (5)
    • ◄  سپتامبر (3)
    • ◄  اوت (3)
    • ◄  ژوئیهٔ (1)
    • ◄  ژوئن (3)
    • ◄  مهٔ (1)
  • ◄  2012 (7)
    • ◄  دسامبر (1)
    • ◄  نوامبر (1)
    • ◄  اکتبر (1)
    • ◄  اوت (1)
    • ◄  مارس (1)
    • ◄  فوریهٔ (2)
  • ▼  2011 (19)
    • ▼  نوامبر (9)
      • انی رایت دهرا من هجرک القیامه
      • فیس بوک را که باز می کنم انگار وسطه یه اتوبان چها...
      • یادم هست قرار بود شعر بخوانیم تا جهان قابل تحمل ت...
      • پارتیزان
      • رویِ انگشت‌هایم سُر خورد؛
      • کاموا، پاییز و مین؛
      • برای غَین که از این اسم بی‌زار بود؛
      • صدایِ تانک‌ها کَریه است؛
      • سُرب
    • ◄  اکتبر (6)
    • ◄  سپتامبر (2)
    • ◄  اوت (2)
زمینه ساده. با پشتیبانی Blogger.